اخبار

مصاحبه با Brian Lonergan اسطوره تخته نرد

برايان لونرگان ترسی ندارد که با صدای بلند اعلام كند که قصد دارد روزی یک غول تخته نرد شود. بازیکنان زیادی هستند که دوست دارند روزی به یک غول تخته نرد تبدیل شوند، و تعداد کمی هستند که حتی فکر می‌کنند شانس خوبی در این کار دارند، اما برایان یکی از معدود بازیکنانی است که جرات کافی برای بیرون آمدن و پیش‌بینی موفق شدنش را دارد.
چگونه یک جوان با این همه تجربه کم در مسابقات زنده می تواند اینقدر اعتماد به نفس و اینقدر جسور باشد؟ و حتی گیج کننده تر، چگونه یک مرد جوان که هیچ یک از ما هرگز نامش را در ٣ سال پیش نشنیده بودیم، به این سرعت به عنوان یک بازیکن برتر شناخته می شود، بسیاری از بهترین ها را شکست می دهد، بسیاری از مسابقات را زیر 4 PR پست می کند و در بحث موقعیت های خود ثابت می کند که او واقعاً بازی را خوب می فهمد.

حتی برای من تکان‌دهنده‌تر این است که برایان این کار را بدون معلم یا مربی انجام داد – همه به تنهایی. از زمانی که مت کوهن گیر و استیک روی صحنه آمدند، کسی را ندیدم که بیشتر از آنها من را تحت تأثیر قرار دهد.
بنابراین تصمیم گرفتم با برایان مصاحبه کنم. قبل از انجام مصاحبه، از برایان خواستم چند مطلب را یادداشت کند و به من چشم اندازی برای اين مصاحبه بدهد، و آنچه که او نوشت، روایت جالبی بود که تصمیم گرفتم به جای آن که با سؤالات معمولی مصاحبه کنم، همان نوشته ها را ادامه دهم. بنابراین برایان لونرگان اين گونه در مورد خودش صحبت كرد:

من در متایری، لوئیزیانا در سال ١٩٨٨ به دنیا آمدم، جایی که تمام عمرم را در آنجا گذراندم. حدود ١٠ دقیقه با نیواورلئان فاصله دارد. همه چیز برای من در اینجا عالی بوده است و مطمئن هستم که به این زودی ها آنجا را ترک نخواهم کرد.

من کوچکترین عضو خانواده ام هستم و خیلی به خانواده ام وابسته هستم. من در سال ٢٠١٠ از LSU فارغ التحصیل شدم و با برنامه ریزی تسریع شده با مدرک کارشناسی ارشد در حسابداری. پدر و مادرم به من گفتند که باید در جایی خارج از نیواورلئان به کالج بروم. اين كالج حدود یک ساعت از شهرم فاصله داشت. همان طور كه مى بينيد، نمی‌توانم دور از خانه را تحمل کنم. این روزها برای خودم کار می کنم و حسابداری، مالیات، امور مالی انجام می دهم، اما با سرمایه گذاری و املاک هم سر و کار دارم.

حالا در مورد تخته نرد، یک چیز را می‌خواهم توضیح دهم:ممكن است در حال حاضر جوانترين بازیکن نباشم و اخیراً شروع به حضور در رویدادهای ABT کرده‌ام، اما بازیکن جدیدی نیستم. من الان حدود ١٧ سال است که این کار را انجام می دهم. وقتی بازی می کردم همیشه نمی دانستم چه کار می کنم، اما به لطف شانس خوب و بازی در برابر تعدادی از افرادی که در گذشته باید حداقل به اندازه من بد بودند، موفق شدم برنده شوم. در نتیجه اين موضوع بازی را برای من بسیار لذت بخش می کند.

وقتی بزرگ شدم، با پدر و خواهرم بازی های مختلفی انجام می دادم. تخته نرد یکی از آنها نبود. ما درباره چیزهای اساسی مانند Connect 4، Monopoly و احتمالاً در مورد ٢٠ بازی رومیزی دیگر صحبت می‌کنیم که واقعاً نمی‌توانم آنها را به خاطر بسپارم. هرازگاهی ما چکرز را بازی می کردیم که یکی از آن تخته های بازی ٣ در ١ را داشتیم. بنابراین وقتی کیسه مهره‌های بازی را بیرون می‌آوریم، طبیعتاً کنجکاو بودم که بدانم اسب و قلعه برای چیست، یا اینکه چرا برای هر رنگ ٣ مهره اضافی به اضافه تاس و یک قالب عجیب با ٨، ٤، ٢ وجود دارد.
من سعی کردم ابتدا شطرنج را یاد بگیرم، زیرا مهره ها در مقایسه با تعداد زیادی دایره مسطح، هیجان انگیزتر و واقعی تر بودند. من در آن زمان شاید ٧ یا ٨ ساله بودم. در همسایگی‌ام، دوستی داشتم که او را دیو صدا می‌زنیم، و او شطرنج را از خانواده‌اش آموخت. بنابراین من فقط از او خواستم که اصول اولیه را به من نشان دهد و از آنجا به آن دست پیدا کردم. من برای چند سال بازی می‌کردم و خارج می‌شدم، بیشتر فقط در مقابل دیو، چون واقعاً کسی را نمی‌شناختم که در آن زمان بازی کند. من نسبتا خوب شدم، نه واقعا عالی، اما خیلی سریع به سطح او رسیدم. من زمان زیادی را به مطالعه آن اختصاص ندادم اما از بازی کردن لذت بردم.

زمانی که حدود ٩ ساله بودم، برای اولین بار یک کامپیوتر جدید با قابلیت اینترنت گرفتیم. بنابراین من به طور تصادفی با سایتی به نام MSN Games برخورد کردم که در آن می‌توانستید بازی‌های کارتی و تخته‌ای را با مردم سراسر جهان بازی کنید، و من وارد سیستم می‌شدم و شطرنج بازی می‌کردم، همچنین چکرز، و غیره. من در همه آنها خوب بودم، اما واقعاً حرفه اى نبودم. و هرگز برای مطالعه و تلاش برای تسلط بر هیچ یک از آن بازی ها وقت نمی گذاشتم، این بیشتر فقط راهی برای من بود تا زمانی را سپری کنم که واقعاً حوصله ام سر رفته بود. اما من به آنجا می رفتم و شطرنج بازی می کردم، و واقعاً یک بازیکن معمولی بودم، آنقدرها هم آن را جدی نمی گرفتم.

تخته نرد آنلاین سرگرم کننده بود، فقط بازیکنانی هستند که من آنها را شکست می‌دادم، هیچ‌وقت با هم مبارزه نمی‌کردند، و آن‌هایی که در آن‌ها شکست می‌خوردم مشخصاً در آن زمان خیلی دور از لیگ من بودند. بنابراین کمی کسل کننده و شاید در مقطعی کمی دلسرد کننده شد.

تخته نرد

فکر می‌کنم در آن نقطه، تصمیم گرفتم بالاخره باید کنجکاوی خود را در مورد اینکه چه بازی پشت صفحه شطرنج است، ارضا کنم. بنابراین فهمیدم که اسمش تخته نرد است و متوجه شدم که یکی از بازی هایی است که می توانید در MSN بازی کنید، و آنها همیشه بازیکنان زیادی را در هر لحظه آنلاین داشتند، بنابراین فکر کردم شاید بتوانم بازی دیگران را تماشا کنم و بفهمم چه اتفاقی می افتاد و بازی چگونه کار می کرد. من یک دفترچه قوانین آنلاین پیدا کردم که همه چیز را توضیح می داد، اما به نظرم بیشتر گیج کننده بود تا مفید، بنابراین فقط سعی کردم تماشا کنم و یاد بگیرم.

ابتدا نمی‌دانستم چه اتفاقی می‌افتد، فقط می‌دیدم که تاس‌ها ظاهر شدند، قطعات به‌طور تصادفی دور تخته شروع به رقصیدن مى کردند، گاهی قطعات به جلو حرکت می‌کردند، گاهی به عقب. واقعاً نمی توانستم هیچ کدام را دنبال کنم. بازی در مسابقه و دوبل کردن، فقط اوضاع را بدتر کرد.

كسب تجربه

حالا علیرغم اینکه بدتر از یک تازه کار هستم، هرگز خودم را چنین تصور نمی کردم. فکر می کردم بهترین بازیکنی هستم که بازی را لمس کرده است. من حداقل ١٠ سال به طور انحصاری آنلاین بازی کردم، زیرا هیچ کس دیگری را نمی شناختم که بازی کند. من سعی می‌کنم به چند دوست آموزش دهم، اما فقط یک تازه‌کار، که باز هم سطحی است که من هنوز به آن نرسیده بودم، می‌تواند به کسی آموزش دهد. بنابراین گاهی اوقات یکی از دوستان من را به صورت آنلاین دنبال می کرد و اساساً به من اجازه می داد آنها را شکست دهم، که باعث شد احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم، و مهمتر از آن، رتبه همیشه معتبر من بالا می رود و این باعث رشد من شود.

بنابراین من فقط با دوستانی بازی کردم که کمتر از من می دانستند و فقط سعی می کردند به من کمک کنند، یا با بازیکنان دیگری که نمی شناختم، اما از نظر رتبه بندی، نمی توانستند خیلی هم عالی باشند. و من همیشه تصور می‌کردم که همه افراد در یک سایت بازی مثل من یک بچه بی حوصله هستند که فقط وقتشان را تلف می‌کنند، بنابراین هرگز به ذهنم خطور نمی‌کرد که اینها اکثراً بزرگسالان ٤٠ و ٥٠ ساله هستند که در همان سطح کودکی هستند که تازه یاد گرفته است. بازی چند هفته پیش و صرفاً بر اساس آن، من رتبه خود را به حدود ١٨٠٠ رساندم که از نظر تئوری عالی بود، اگرچه احتمالاً باید نسبت به نحوه به دست آوردن آن کمی احساس بدی می کردم. اما با توجه به وجود افرادی با رتبه‌بندی بیش از ٩٠٠٠، من احساس نمی‌کردم آنقدر با سیستم بازی کنم – فقط به اندازه‌ای که این توهم ایجاد کنم که می‌دانم دارم چه کار می‌کنم.

گرايش به شطرنج

من تا حدود ١٣ سالگی تخته نرد آنلاین بازی می کردم. به مدرسه کاتولیک رفتم و در آن زمان، یکی از اعضای محله پیشنهاد داد که داوطلبانه در مدرسه یک باشگاه شطرنج راه اندازی کند. در آن زمان، من قطعاً از هر کس دیگری در آن مدرسه، از جمله ناظم باشگاه، بهتر بودم، و مطمئن هستم که هیچ کدام از اینها چیز زیادی نمی گفت. با داشتن یک باشگاه واقعی، فکر کردم که تخته نرد را کنار می‌گذارم و فقط سعی می‌کنم شطرنج را جدی‌تر مطالعه کنم.

اولین باری که باشگاه تشكيل شد، شاید ٤٠ یا ٥٠ بچه در مقطع راهنمایی حضور داشتند. در هفته سوم، حدس می‌زنم که ما به ۱۰ یا ۱۵ نفر رسیده‌ایم. من به وضوح در آن گروه برجسته بودم، و تنها کسی بودم که به بازی اشتیاق داشت و فکر می‌کنم ناظم این موضوع را متوجه شد و مرا تشویق کرد و گفت چند کتاب بردارید و بیشتر مطالعه کنید، بنابراین من واقعاً متعهد شدم که در چند سال آینده بیشتر مطالعه کنم و شطرنج بازی کنم. و در آن زمان، من واقعاً بیش از هر زمان دیگری از بازی لذت بردم.

تخته نرد همیشه هیجان انگیز بود، شما ١٠ دقیقه دور هم مى نشينيد بدون اين كه یک حرکت انجام دهيد، فقط چند حركت بازى بیشتری انجام می شد. و همانطور که گفتم، برای من این نسخه بی فکر شطرنج بود. لازم نیست روی هر حرکت استرس داشته باشید، فقط تاس می اندازید، دعا می خوانید، و اگر خوش شانس هستید، یک دسته بلات بزنید، حریف خود را ببندید، تعداد زیادی دوبل بزرگ در یک مسابقه پرتاب کنید و غیره اساساً همه چیزهایی که بازی را برای من بسیار هیجان‌انگیز کرده‌اند، و می‌دانید که این که مجبور نیستید خود را از نظر ذهنی با بازی آن خسته کنید، ضرری نداشت.

نقطه عطف من با تخته نرد یک شب بود، زمانی که احتمالاً ١٥ساله بودم و به دنبال یک بازی شطرنج آنلاین شدم، و بعد نگاهی به اتاق‌های تخته نرد انداختم و فهمیدم که رفتن به یک بازی سریع برای قدیمی‌ها ضرری ندارد. به خاطر زمان من فقط می‌خواستم حواس‌پرتی را از شطرنج پرت کنم، بنابراین انجام بازی‌ای که نیازی نیست آنقدر فکر کنید ایده جالبی به نظر می‌رسد.

پشت یک میز تصادفی مى نشينيد، بازیکن دیگر مسابقه را شروع می کند و تنظیمات را انتخاب می کند و ما فقط یک بازی DMP را انجام می دهیم. و ما شروع به بازی می کنیم و من فقط مطمئن هستم که این مرد قبلاً در زندگی خود بازی نکرده است. او ممکن است یک رول دریافت کند که در آن بتواند امتیاز ٤ را کسب کند، در عوض او دو قطعه را اسلات مى كند. من هیچ وقت چیزی شبیه به این ندیده بودم. بنابراین فقط به او می خندم، و با خوشحالی بلات ها را پشت سر می گذارم و به این فکر می کنم که به سوی پیروزی می روم. و هر بازی، فقط بلات ها و بلات های بیشتر. او در حال شکستن نقاطى است که قبلاً به آن اشاره شده است تا بتواند به‌جای اینکه نقطه‌نظر داشته باشد، ۲ بلات از آن ایجاد کند.

شیوا تفضلی

شیوا تفضلی هستم ابداع کننده انجمن جهانی تخته نرد. در این بلاگ درباره اخبار و مصاحبه های دنیای تخته نرد می نویسم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع بازی تخته نرد آنلاین